آیه 10 سوره انبیاء
<<9 | آیه 10 سوره انبیاء | 11>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
همانا ما به سوی شما امت کتابی که مایه شرافت و عزت شماست فرستادیم، آیا نباید در این کتاب بزرگ تعقل کرده و حقایق آن را فهم کنید؟
بی تردید کتابی به سوی شما نازل کردیم که مایه [شرف، بزرگواری، رشد و سعادت] شما در آن است؛ آیا نمی اندیشید.
در حقيقت، ما كتابى به سوى شما نازل كرديم كه ياد شما در آن است. آيا نمىانديشيد؟
كتابى بر شما نازل كردهايم كه در آن آوازه بزرگى شماست. آيا به عقل در نمىيابيد؟
ما بر شما کتابی نازل کردیم که وسیله تذکّر (و بیداری) شما در آن است! آیا نمیفهمید؟!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«فِیهِ ذِکْرُکُمْ»: در این کتاب شرف و عظمت شما نهفته است. آوازه و شهرت شما را پاس میدارد. مایه بیداری و وسیله هوشیاری شما است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ كِتاباً فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ «10»
همانا بر شما كتابى نازل كرديم كه در آن وسيلهى تذكّر شماست، آيا نمىانديشيد؟!
نکته ها
كلمه «ذِكْرُكُمْ» يا به معناى وسيلهى تذكّر است و يا به معناى مايهى عزّت و نام شما.
كلمهى «ذكر» در لغت به معناى شرافت و شهرت نيز آمده است. «1»
امام كاظم عليه السلام دربارهى اين آيه فرمود: مراد از جملهى «فِيهِ ذِكْرُكُمْ» آن است كه در كتابذكر شده كه اطاعت پس از پيامبر صلى الله عليه و آله براى امام است. «2» يعنى عزّت و شرف شما در اطاعت از امام پس از پيامبر است.
پیام ها
1- كتاب و قانونى سبب رشد و بيدارى است كه از سوى خداوند باشد. «أَنْزَلْنا- فِيهِ ذِكْرُكُمْ»
2- قرآن، داراى موقعيّت والا و جايگاه بلندى است. «كِتاباً» «3»
3- يكى از اهداف نزول كتب آسمانى، تذكّر و كرامت بخشيدن به انسانهاست. «فِيهِ ذِكْرُكُمْ»
4- تاريخ گذشتهى انسان و سرنوشت و آيندهى او در قرآن ترسيم شده است. «فِيهِ ذِكْرُكُمْ»
5- قوم عرب و سرزمين حجاز از بركت قرآن، عزيز و نامدار شد. «فِيهِ ذِكْرُكُمْ»
6- اگر انسانها بينديشند، حتماً دست نياز به سوى وحى و كتاب آسمانى دراز خواهند كرد. «أَ فَلا تَعْقِلُونَ»
7- از تمايلات فطرى مردم براى ارشاد آنان كمك بگيريم. (هر كس ميل دارد نامش در تاريخ به خوبى وكرامت بماند، خدا در اين آيه مىفرمايد: كتابى براى شما فرستاديم كه نامتان بماند.) «فِيهِ ذِكْرُكُمْ»
«1». قاموس المحيط.
«2». تأويلالآيات، ص 319.
«3». تنوين در كلمهى «كتاباً» نشانهى عظمت و بزرگى است.
جلد 5 - صفحه 429
8- تكذيب انبيا، بىخردى است. زيرا معارف قرآن هماهنگ با عقل است. أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ كِتاباً ... أَ فَلا تَعْقِلُونَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ كِتاباً فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ «10»
بعد از آن ذكر نعمت انزال قرآن را مىفرمايد:
لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ كِتاباً: هر آينه بتحقيق نازل فرموديم به سوى شما كتاب قرآن را. فِيهِ ذِكْرُكُمْ: 1- در آنست شرف و بزرگوارى شما اگر تمسك نمائيد به آن. نزد بعضى خطاب به قريش. نزد برخى خطاب به عرب. نزد بعضى خطاب به مؤمنين است، چه قرآن، شرف و بزرگوارى آنهاست. 2- در قرآن است آنچه را كه محتاج مىباشد در امر دين خود. 3- در قرآن است يادگارى از مكارم اخلاق و محاسن افعال. أَ فَلا تَعْقِلُونَ: آيا پس تعقل نمىكنيد و عقل را بكار نمىبنديد نسبت به آنچه خداوند، شرافت و فضيلت داده شما امت پيغمبر
جلد 8 - صفحه 366
خاتم صلّى اللّه عليه و آله را بر تمام عالميان به انزال قرآن.
تبصره: در اين آيه شريفه حق تعالى آگاه فرمايد بندگان را به اعظم نعم خود كه انزال قرآن مجيد باشد به يك كلمه جامعه (فِيهِ ذِكْرُكُمْ) در اين قرآن است تمامى شرف و بزرگوارى و احتياجات دينى و دنيائى و راه تكميل اخلاق انسانى و رسيدن به مقامات علمى و عملى براى عموم طبقات بشر تا روز قيامت بنحو اتم و اكمل، كه فوق آن در جامعيت متصور نيست.
نهج البلاغه- حضرت امير المؤمنين عليه السلام در ذيل خطبهاى فرمايد:
و انّ اللّه سبحانه لم يعظ احدا بمثل هذا القرآن فانّه حبل اللّه المتين و سببه الامين و فيه ربيع القلب و ينابيع العلم و ما للقلب جلاء غيره مع انّه قد ذهب المتذّكرون و بقى النّاسون و المتناسون «1».
خداوند سبحان پند نداد هيچكس را به مثل پند اين قرآن، پس بتحقيق كه قرآن ريسمان محكم الهى است، هر كه متمسك شود به آن در رسيدن به قرب حضرت سبحان، هر چند سنگين بار باشد گسسته نمىشود. و راه با امن خدا است. و در او است بهار دل، زيرا باد بهار معانى او روياننده انواع گلهاى معرفت است. و در او است چشمههاى علم، زيرا هر يك از آيات آن منبع علم و حكمت است. و نيست براى دل روشنائى غير او با وصف بر اينكه رفتند كسانى كه متذكر بودند معانى آن را و عمل مىكردند احكام آن را و باقى ماندند كسانى كه فراموش كردند معانى قرآن را، يا بر خود بستند فراموشى را.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ما آمَنَتْ قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها أَ فَهُمْ يُؤْمِنُونَ «6» وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ «7» وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا يَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ ما كانُوا خالِدِينَ «8» ثُمَّ صَدَقْناهُمُ الْوَعْدَ فَأَنْجَيْناهُمْ وَ مَنْ نَشاءُ وَ أَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ «9» لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ كِتاباً فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ «10»
ترجمه
ايمان نياوردند پيش از آنها اهل هر بلدى كه هلاك نموديمشان آيا پس آنها ايمان ميآورند
و نفرستاديم پيش از تو مگر مردانى را كه وحى مينموديم بآنها پس بپرسيد از اهل دانش اگر باشيد كه نميدانيد
و قرار نداديم آنها را كالبدى كه نخورند خوراك را و نبودند جاودانيان
پس محقّق نموديم براستى براى آنها وعده خود را پس نجات داديم آنها را و كسانيرا كه ميخواستيم و هلاك نموديم تجاوز كنندگانرا
بتحقيق فرستاديم بسوى شما كتابى را كه در آن پند شما است آيا پس بعقل در نمىيابيد.
تفسير
- خداوند متعال چون باحترام حرم و حرمت وجود محترم رسول اكرم نميخواست اهل مكّه را مستحق نزول عذاب فرمايد بعد از آنكه آنها از روى كبر و عناد با تحكّم و الحاد تقاضاى معجزهاى بدلخواه خودشان نمودند و در چنين موردى اگر معجزه ظاهر شود و مردم ايمان نياورند مستحق عقوبت ميشوند و خداوند ميدانست آنها ايمان نمىآورند و بايد عذاب نازل شود در جواب آنها به پيغمبر خود فرمود ايمان نياوردند پيش از اينها اهالى بلادى كه معذّب و هلاك نموديم آنها را در دنيا آيا اينها كه از آنها سركشترند بعد از ظهور معجزهاى بدلخواه خودشان ايمان ميآورند نه چنين است اگر منصف بودند همان قرآن و ساير معجزات براى ايمان آنها كافى بود و قمّى ره نقل نموده كه چگونه ايمان ميآورند با آنكه پيشينيان آنها ايمان نياوردند بآيات الهى تا هلاك شدند پس از اين خداوند جواب فرمود از قول آنها كه گفتند در آيات سابقه آيا نيست اين مگر بشرى مانند شما زيرا كاشف از آن بود كه انتظار داشتند پيغمبر از جنس ملائكه يا لا اقل بشرى بر خلاف متعارف باشد كه نخورد و نياشامد و با مردم آميزش نكند باين تقريب كه ما نفرستاديم پيش از تو برسالت مگر راد مردانى را كه وحى ميفرستاديم يا فرستاده ميشد بسوى ايشان چون يوحى بصيغه مجهول نيز قرائت شده پس از اهل اطلاع و علماء تواريخ و سير انبياء عليهم السلام بپرسيد تا بدانيد اگر نميدانيد و قرار نداديم ما آنها را مجسّمه يا ملك كه غذا نخورند و نميرند و جاويد باشند و افراد كلمه جسد ظاهرا بلحاظ جنس است پس جاى استبعاد از نبوت
جلد 3 صفحه 541
بشر عادى نيست با آنكه تمام انبياء عظام از جنس بشر بودند و وحى بتوسط ملك يا بوسيله ديگرى بايشان ميرسيد و در اخبار ائمه اطهار اهل ذكر بآن ذوات مقدسه تفسير شده و آنكه مردم مأمور بسؤال از ايشان شدهاند نه از علماء يهود و نصارى كه عامّه تصوّر نمودهاند چون اگر از آنها سؤال شود مردم را بدين خودشان ميكشند و مؤيّد اينمعنى است آنكه در قرآن از پيغمبر و قرآن بذكر تعبير شده و معلوم است كه اهل پيغمبر و قرآن ايشانند نه غير ولى صدر و ذيل كلام اينجا مناسب با سؤال از ايشان نيست و بايد حمل بر معناى اعمّ شود و آنكه در روايات بيان مصاديق جليّه اهل ذكر شده يا آنكه اينمعنى را خصوصا در سوره نحل بيان فرمودهاند چنانچه در آنمقام ذكر گرديد خلاصه آنكه اهل ذكر بحسب مسائل و سؤال كنندگان مختلف ميشود اينجا مناسب علماء تاريخ است نه ائمه اطهار عليهم السلام و پس از اين فرمود كه ما بوعده خودمان كه بانبياء سابق داده بوديم راجع بنجات ايشان و اهل ايمان و هلاك كفّار كاملا وفا نموديم و صدق آن ظاهر گشت و بزودى صدق وعده ما بتوهم راجع بكفار آشكار خواهد شد و بعد از اين روى سخن را بقريش معطوف داشت و گوشزد آنها فرمود با تأكيد اكيد كه ما كتابى براى شما فرستاديم كه در آن همه چيز شما موجود است از عزّت و شهرت و موعظه و نصيحت و علم و معرفت و سعادت دنيا و آخرت كه همه مستفاد از لفظ ذكر است آيا سزاوار است شما از راه لجاجت و عناد در اطراف آن تأمّل و تفكر نكنيد تا بعقل صحت آنرا دريابيد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لَقَد أَنزَلنا إِلَيكُم كِتاباً فِيهِ ذِكرُكُم أَ فَلا تَعقِلُونَ «10»
هر آينه بتحقيق نازل كرديم به سوي شما كتابي را که قرآن مجيد باشد
جلد 13 - صفحه 143
در او است يادآوري شما، آيا تعقّل نميكنيد!
(لَقَد أَنزَلنا إِلَيكُم كِتاباً): اينکه قرآن مجيد که ميفرمايد:
«وَ إِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ العالَمِينَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ عَلي قَلبِكَ لِتَكُونَ مِنَ المُنذِرِينَ بِلِسانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ» شعراء آيه 192. و ميفرمايد: «وَ قُرآناً فَرَقناهُ لِتَقرَأَهُ عَلَي النّاسِ عَلي مُكثٍ وَ نَزَّلناهُ تَنزِيلًا» بني اسرائيل آيه 107. و غير اينها از آيات که در مدّت بيست و دو سال بتدريج نازل فرموده.
(فِيهِ ذِكرُكُم): خطاب به جميع امّت است تا صفحه قيامت که در حديث ثقلين ميفرمايد:
«لن يفترقا حتي يردا علي الحوض، ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا أبدا»
و در اينکه قرآن مجيد پند و اندرز براي جميع امّت است که متذكر شوند و بيدار گردند و مشتمل بر سعادت دنيا و آخرت، و نجات از مهالك نشأتين است.
(أَ فَلا تَعقِلُونَ): باز هم به خود نميآئيد و مثل مجانين و ديوانگان که هيچ نميفهمند و درك نميكنند هستيد!- با اينكه در اينکه كتاب چيزي فرو گذار نشده از معارف الهيّه و حقايق دينيّه، و اصول اعتقاديّه، و اخلاق فاضله و اعمال حسنه، و حكايات أمم سالفه و طرق سعادت نشأتين، و نجات از مضارّ دينيّه از عقايد فاسده، و صفات خبيثه: و اعمال سيّئه، و بيان نعم الهيّه و مثوبات اخرويّه، و عقوبات دنيويّه و برزخيّه و اخرويّه، و كلّما يحتاج اليه الأمة در كليّه امور ديني و دنيوي و غير اينها.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 10)- این آیه در یک جمله کوتاه و پر معنی، به اکثر ایرادهای مشرکان مجددا پاسخ داده، میگوید: «ما بر شما کتابی نازل کردیم که وسیله بیداری شما در آن است آیا تعقل نمیکنید»؟! (لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ کِتاباً فِیهِ ذِکْرُکُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ).
هر کس آیات این کتاب را که مایه تذکر و بیداری دل و حرکت اندیشه و پاکی جامعههاست بررسی کند به خوبی میداند یک معجزه روشن و جاویدان است، با وجود این معجزه آشکار که از جهات مختلف آثار اعجاز در آن نمایان است- از جهت جاذبه فوق العاده، از جهت محتوا، احکام و قوانین، عقاید و معارف و ...- آیا باز در انتظار ظهور معجزه دیگری هستید؟
البته بیدار کننده بودن قرآن جنبه اجباری و الزامی ندارد، بلکه مشروط است
ج3، ص158
به این که انسان خودش بخواهد و دریچههای قلبش را به روی آن بگشاید.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم